در حاشیه نمایشگاه کیشاینوکس، ویدئویی از زنی که با گریم و لباس خاص در نقش «ربات انساننما» و با نام «میس دیتا / دختر دادهها» مقابل بازدیدکنندگان ظاهر شده، در شبکههای اجتماعی دستبهدست میشود. در این ویدئو، بهجای یک ربات واقعی، یک انسان با گریم و طراحی ظاهری شبیه ربات، بهعنوان نماد پیشرفت فناوری و رباتیک ایران معرفی شده است؛ اتفاقی که بسیاری از کاربران آن را «توهین به شعور بازدیدکنندگان» توصیف کردهاند.
آنچه در ظاهر یک «پرفورمنس» ساده به نظر میرسد، در بستر یک نمایشگاه تخصصی فناوری و رباتیک، صرفاً یک شو تبلیغاتی نیست؛ بلکه مصداق روشن تحریف واقعیت و تضعیف مرز میان علم و شعبده است. در گزارشهای مختلف، از این پدیده با تعابیری مانند «ربات انساننما یا انسان رباتنما» و «طنز تلخ شبهرباتها در کیش» یاد شده؛ تعبیری که بهخوبی نشان میدهد افکار عمومی متوجه این دوگانگی و عدم صداقت شده است.
فاصله انسانِ گریمشده با ربات واقعی؛ یک خط قرمز علمی
در ادبیات علمی، ربات انساننما محصول سالها تحقیق در حوزههای مکانیک، الکترونیک، هوش مصنوعی، بینایی ماشین و تعامل انسان–ماشین است. این سیستمها باید بتوانند حداقل سطحی از خودمختاری، درک محیط، تصمیمگیری و پاسخ هوشمند ارائه دهند. آنچه در کیش رخ داده، عملاً استفاده از بدن انسان بهعنوان «بدل ربات» است؛ بدون هیچگونه شفافسازی برای عموم که با یک بازیگر مواجهاند نه با یک سامانه رباتیک.
این جابهجایی آگاهانه، چند پیام خطرناک به جامعه منتقل میکند:
- القای این تصور که «هوش مصنوعی و رباتیک چیزی است در حد گریم و ژست و چند حرکت از پیش تمرینشده».
- کماهمیت جلوهدادن تلاش هزاران پژوهشگر و مهندس در کشور که واقعاً درگیر توسعه سیستمهای هوشمند و رباتیک هستند.
- عادیسازی استفاده از برچسب «فناوری پیشرفته» روی هر نمایش ظاهری، بدون الزام به شفافیت فنی و ارائه مستندات.
آسیب به سواد فناوری و اعتماد عمومی
جامعه ایران همین حالا هم درگیر انبوهی از ابهامات درباره چیستی هوش مصنوعی، رباتیک و فناوریهای نوین است. در چنین شرایطی، وقتی در یک نمایشگاه رسمی که باید ویترین دستاوردهای واقعی کشور باشد، انسان بهجای ربات به مردم فروخته میشود، در عمل سه نوع آسیب ایجاد میشود:
نخست، آسیب به سواد فناوری. بازدیدکنندهای که با امید مشاهده یک ربات واقعی وارد سالن میشود اما در عمل با یک انسان گریمشده روبهرو است، یا تفاوت را متوجه نمیشود و تصویری کاریکاتوری از رباتیک در ذهنش شکل میگیرد، یا متوجه فریب میشود و به این نتیجه میرسد که «پس همهچیز نمایش است». هر دو حالت، برای آینده آموزش و ترویج علم در کشور خطرناک است.
دوم، آسیب به اعتماد عمومی. زمانی که شهروندان در یک محیط رسمی و با بلیت و دعوتنامه، در معرض چنین نمایشهایی قرار میگیرند، بیاعتمادی آنها به هر ادعای آتی درباره هوش مصنوعی، رباتیک و حتی دیگر فناوریها افزایش مییابد. امروز «انسان رباتنما» است، فردا هر پروژه دادهمحور یا سامانه هوش مصنوعی نیز میتواند در ذهن مردم مشکوک به «شو تبلیغاتی» و «صحنهسازی» تلقی شود.
سوم، آسیب به جایگاه جزیره کیش و رویدادهای فناورانه آن. کیش سالها تلاش کرده تا خود را بهعنوان قطب رویدادهای اقتصادی و فناورانه معرفی کند. وقتی ویدئوی یک انسان رباتنما بیشتر از هر دستاورد دیگری از نمایشگاه وایرال میشود، برند کیش نه بهعنوان «جزیره نوآوری»، بلکه بهعنوان محل برگزاری شوهای نمایشی سطحی در ذهن مخاطب ملی و بینالمللی حک میشود.
اخلاق حرفهای در نمایش علم؛ مسئلهای فراموششده
در استانداردهای بینالمللی نمایشگاههای علم و فناوری، اصل «صداقت در ارائه» یک اصل بنیادین است. اگر قرار است یک اجرا صرفاً پرفورمنس هنری باشد، باید بهروشنی به مخاطب اعلام شود. اگر قرار است یک مدل مفهومی، ماکت یا شبیهسازی نمایش داده شود، مرز آن با محصول واقعی باید شفاف باشد. آنچه در کیش رخ داده، دقیقاً در نقطه مقابل این اصول قرار دارد: استفاده از پوشش، لبخند کنترلشده، حرکتهای کند و طراحی صوتی برای القای «هوشمندی» به چیزی که اساساً یک بدن انسان است، نه یک سامانه رباتیک.
این نوع رفتار نهتنها غیراخلاقی است، بلکه از منظر روانشناسی اجتماعی، نوعی عادیسازی «دستکاری ادراک» در محیطهای رسمی است؛ یعنی به نسل جوان یاد میدهیم که حتی در جدیترین فضاهای علمی و نمایشگاهی نیز میتوان با گریم، نورپردازی و بازی با کلمات، واقعیت را تحریف کرد و نام «نوآوری» روی آن گذاشت.
از تحقیر نیروی انسانی متخصص تا تقویت پوپولیسم فناورانه
یکی دیگر از آسیبهای این ماجرا، پیام ضمنی آن برای پژوهشگران و متخصصان واقعی است: بهجای سرمایهگذاری جدی روی آزمایشگاهها، مراکز تحقیق و توسعه و آموزش عمیق، میتوان با بودجهای کمتر، چند لباس رباتیک تهیه کرد و خروجی بسیار پر سر و صداتری در شبکههای اجتماعی گرفت. این پیام، در سطح سیاستگذاری، خطرناک است؛ چون تصمیمگیران را تشویق میکند بهجای حمایت بلندمدت از اکوسیستم علم و فناوری، بهدنبال پروژههای زودبازده، نمایشی و رسانهپسند بروند.
در سطح اجتماعی نیز این نوع نمایش، نوعی «پوپولیسم فناورانه» را تقویت میکند؛ جایی که بهجای پاسخگویی شفاف به این پرسش ساده که «این ربات چه میکند، چه الگوریتمی دارد و چه مسألهای را حل میکند؟»، تمرکز بر ظاهر، شگفتزدگی لحظهای و گرفتن چند فیلم کوتاه برای انتشار در فضای مجازی است.
چه باید کرد؟
اگر قرار است جزیره کیش واقعاً به قطب هوش مصنوعی، دادهمحوری و فناوریهای نوین تبدیل شود، اولین قدم، بازسازی اعتماد است؛ اعتمادی که تنها با صداقت، شفافیت و احترام به شعور علمی مردم بهدست میآید، نه با «انسانهای رباتنما».
چند پیشنهاد مشخص:
۱. تدوین منشور اخلاقی برای همه رویدادهای علمی و فناورانه در کیش، با تأکید بر ممنوعیت هرگونه نمایش فریبنده تحت عنوان فناوری پیشرفته.
۲. الزام برگزارکنندگان به ارائه توضیح فنی، مستند و قابل راستیآزمایی برای هر محصول معرفیشده بهعنوان ربات، سامانه هوش مصنوعی یا فناوری نو.
۳. ایجاد یک کمیته مستقل علمی–اخلاقی زیر نظر نهادهای دانشگاهی و انجمنهای تخصصی، برای ارزیابی محتوا و نمایشهای فناورانه پیش از ارائه عمومی.
۴. استفاده از این ماجرا بهعنوان «درس ملی» برای تقویت آموزش سواد رسانهای و سواد فناوری؛ یعنی به مردم توضیح دهیم دقیقاً چه اتفاقی افتاده و چرا این کار اشتباه بوده است.